چون خدا اندر نیاید در عیان
یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 27 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی

...

چونكه شد خورشید و، ما را كرد داغ
چاره نبود بر مُقامش از چراغ

چونكه شد از پیشِ دیده، رویِ یار
نایبی باید از او مان یادگار

چونكه گل بگذشت و، گلشن شد خراب
بوی گل را، از كه جوئیم؟ از گلاب

چون خدا اندر نیاید در عیان
نایبِ حقّند، این پیغمبران

نی غلط گفتم، كه نایب با منوب
گر دو پنداری، قبیح آید، نه خوب

نی دو باشد، تا تویی «صورت پَرَست»
پیش او یك گشت، كز صورت بِرَست

چون به صورت بنگری، چشمت دو است
تو به نورش درنگر، کان یکتو است

لاجرم، چون بر یکی افتد بصر
آن یکی باشد، دو ناید در نظر

نور هر دو چشم نتوان فرق كرد
چونكه در نورش، نظر انداخت مرد

در بیان آنکه
جملۀ پیغمبران،
حقَّند،
که:
لا نفرّق بین أحد من رسله

ده چراغ ار حاضر آری در مكان
هر یكی باشد به صورت، غیرِ آن

فرق نتوان كرد نورِ هر یكی
چون به نورش روی آری، بی شكی

اطلب المعنی من الفرقان و قل
لا نفرّق بین آحاد الرُّسُل

گر تو صد سیب و، صد آبی بشمری
صد نماند، یك شود چون بفشری

در «معانی» قسمت و اعداد نیست
در «معانی» تجزیه و افراد نیست

اتّحادِ یار، با یاران خوش ست
پای معنی گیر، صورت سركش ست

صورتِ سركش، گُدازان كن، زِ رنج
تا ببینی زیر آن، وحدت چو گنج

ور تو نگدازی، عنایتهای او
خود گُدازد، ای دلم مولای او

او نماید، هم به دلها خویش را
او بدوزد، خرقۀ درویش را

منبسط بودیم و یك گوهر همه
بی سر و بی پا بُدیم، آن سر همه

یك گهر بودیم، همچون آفتاب
بی گره بودیم و صافی، همچو آب

چون به صورت آمد آن نورِ سره
شد عدد، چون سایه های كنگره

كنگره ویران كنید، از منجنیق
تا رَوَد فرق از میانِ این فریق

در بیان آنکه
انبیاء علیهم السّلام را گفتند:
کلّموا النّاس علی قدر عقولهم
زیرا آنچه ندانند،
انکار کنند
و ایشان را زیان دارد.
قال علیه السّلام:
أمرنا أن تنزل النّاس منازلهم
إلی آخر

شرح این را گفتمی من از مِری
لیك ترسم، تا نلغزد خاطری

نكته ها، چون تیغِ پولاد ست، تیز
گر نداری تو سپر، واپس گریز

پیشِ این الماس، بی اِسپَر مَیا
كز بُریدن تیغ را نبود حیا

زین سبب من تیغ كردم در غلاف
تا كه «كج خوانی»، نخواند بر خلاف

مثنوی معنوی
دفتر 1